دارد لب من تشنگی بوسه ی بسیار چون مزرعه ی خشک، که دارد غم باران
مثل عباس کسی هست دلاور باشد، با همه تشنگی اش یاد برادر باشد
شانهات مجابم میکند در بستری که عشق تشنگیست
خار فراوان تشنگی فراوان باتدبیری زیبا خود را بالا کشانده ای گُلِ شیپوری
تشنگی مفرط روزنه ها/ تماشایی است/ پاییز