روزی آید که دلم هیچ تمنا نکند
وای بر من که دلم پر ز تمنای تو گشته ...
من تمنا کردم که تو با من باشی تو به من گفتی -هرگز-هرگز پاسخی سخت و درشت و مرا غصه ی این هرگز کشت!
روزی آید که دلم هیچ تمنا نکند دیده ام غنچه به دیدار کسی وا نکند