با دوتا چشم، حریف همهٔ شهر شدی فکر کشور به سرت زد که عینک زده ای؟
من نزدیک تو و تو دور بین ای به فدای تو عینک بزن
این روزها پاک حواسم پرت است... عینکم را یک جا ، جا گذاشته ام شال گردنم را جایی دیگر، دلم را... دلم کو!!!؟
رنگی شد تابلوی دنیای سیاه و سفیدم وقتی عینکی به چشم زدم با مارک “جور دیگر”