چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند مشکلی گر تو را، راه ببندد تو بخند غصه ها فانی و باقی، همه زنجیر به هم گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند
خدایا همه از تو میخواهند بدهی اما، من از تو میخواهم بگیری خستگی،دلتنگی و غصه ها را ، از لحظه لحظه ی روزگار همه آنهایی که دوستشان دارم
خیالِ خوبِ تو لبخند می شود به لبم وگرنه این منِ دیوانه غصه ها دارد ...