آغوش تو ... آرام کند موج دلم را ... دریای درونم طلبش لمس تن توست !
تو را دوست دارم اندازه ی کسی که تو را برایم آفرید
با تو حال دلم عجیب خوب می شود
من پر از عشق توام مرا نفس بکش....
مگه میشه تو باشی و من آرزوی دیگری داشته باشم
از من هرآنچه باقی مانده تویی
چون تو دارم هرچه دارم زندگی ست...
و تو خلاصه ای هستی از تمام آنچه برای یک عمر آرام زیستن نیاز است ...
سال نو؛ یعنی تو_ که هر ثانیه ؛ حالم را به خوب ؛ عوض می کنی
دلم را نگاه گرم تو دیوانه می کند
تو هر جای جهان باشی برات از دور می میرم
تو انگیزه ی تمام آرزوهامی
قدرت آفرینش خدا یعنی تو
به هیچ چیز در این دنیا مغرور نمی شوم جز بودن در قلب تو
از دل همه را تکانده ام الا تو
تنها تو موندی از این زند گی برام
جانم فدای جان تو
دردانه ی این قلب پر احساس منی
عشقت در قلبم پایدار است جانا
دلم بد به دل تو گیره
دَر فِکرِ تُواَم فِکر اَز این زیبٰاتَر؟!
متعهدم به دوست داستن تو تا ابد...
ماه شبگرد کجا...؟ صورت ماه تو کجا...؟
سارق قلب منی مگه داریم دزدی از این قشنگتر؟!