گَر عشق مَقصد است خوشا لذّتِ مَسیر ...
غبارِ عادت پیوسته در مسیر تماشاست همیشه با نفس تازه راه باید رفت و فوت باید کرد که پاک پاک شود صورت طلایی مرگ..
هنوز هم بندم کفشم را … پروانه ای گره می زنم در مسیرِ خانه ات
مقصدی به نام خوشبختی وجود نداره از مسیر لذت نبری زندگی تو باختی!