جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
تو همدردییا تو هم دردی؟...
دردهای من را اگر هم بخواهی نمیتوانی بخوانی...اینجا دردهای مرا با مداد سفید مینویسند ،باید روزگارت سیاه باشد که همدرد من باشی......
کیم من؟آرزو گم کردهای تنها و سرگرداننه آرامی،نه امیدی،نه همدردی،نه همراهی ....
میخندی و با خندهی تو غرق امیدمپس فکر گزافیست که همدرد نباشی........