بیا رسم دنیا را بهم بزنیم من زمزمه می کنم و تو تکرار کن آنگاه کلاغ می شود همای سعادتت!
هر صبح کلاغی روی آب پر می نشیند منقارش را شانه می زند و از باتلاق بزرگ خبر می آورد در من اما ، هر صبح کبوتری می میرد
یک دست کلاغ و به یکی برف، زنگ را زددرخت زمستان
هوا ناخوش! صدای کلاغ...
در یک رستاخیز ساده! از باورهای پوشالی شاید عاشق کلاغ شود مترسک
اگه میخواى خوشبخت بشى…؛ با کلاغى ازدواج کن که دل داره! نه طاووسى که فقط زیبایى داره…!!!