(خزف و گهر) گر خزف خود را نشاند در کنار گوهری کی شود زین همنشینی لایق انگشتری اصل او از خاک و گِل می باشد و اصل گهر از صدف گردیده حاصل تا کند افسونگری سید محمدرضا شمس (ساقی)
در دل دریای اشکم ای گهر ناب غرق شدم تا تو را از آب گرفتم...
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد به هر دیگی که میجوشد میاور کاسه و منشین که هر دیگی...