متن سید محمدرضا شمس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سید محمدرضا شمس
(مجلس رندان)
درآن محفل که بوی خدعه و تزویر میآید
یقیناً مَعرفت، در آن مکان، کم گیر میآید
نمیدانم چرا هرجا که حرفی از وفا باشد
به چشمم چهرههایی مملو از تزویر میآید
مکش بالا خودت را با تزاویر و ریاکاری
که فوّاره پس از بالانشینی، زیر میآید
مباش اهل...
(السّلامُ عَلیکِ یا اُمّ المَصائِبِ یا زَینَب)
(اگر زینب نبود)
کربلا در خود رها می شد اگر زینب نبود
ظهر عاشورا فنا می شد اگر زینب نبود
پرچم اسلام می افتاد بر روی زمین
پرچم ظالم بپا می شد اگر زینب نبود
محو می شد ماجرای عاشقان کربلا
عشق بی...
(السّلامُ عَلیکِ یا اُمّ المَصائِبِ یا زَینَب)
( کوه صبر)
سینه مالامالِ درد و غم برای زینب است
مرغ جانم نوحه پرداز عزای زینب است
کیست زینب؟ قافله سالار مِحنت دیدگان
این که گویم شمّه ای از ماجرای زینب است
کوه صبر و استقامت بود و هرگز خم نشد
کوه...
(مقصد خلقت)
خدا ز خلق جهان، جز تو انتظار نداشت
جهان، بدون وجود تو اعتبار نداشت
تو کیستی که خدا گفت جمله ی «لولاک»
تو کیستی که خدا جز تو انتظار نداشت ؟
ز خلق ارض و سما نیست مقصدی جز تو
بدون خلقت تو ، آسمان قرار نداشت
هوا...
(اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَمِیرِالْمُؤمِنِین)
«امیر اتقیا»
از کعبه ندای هل اَتیٰ می آید
بر خلق ، امیر و مقتدا می آید
بلبل بزند چهچهِ مستانه ز شوق
زیرا گل ِ گلزار ِ ولا می آید
در شامِ سیاهِ جهل، از مشرق عشق
خورشید سپهر اولیا می آید
اسطوره ی مردانگی...
(هجمه ی تقدیر)
بیهوده غم مخور که دلت پیر می شود
دل پیر اگر شود، ز جهان سیر می شود
گوشه نشین شود ز غم روزگار سخت
در خود فرو ، ز هجمه ی تقدیر می شود
مقراض حالتی شده از غصه، ناگزیر
با یار ، در تعارض و درگیر...
میلاد امام جواد (ع) مبارک باد.
(مظهر جود و سخا)
شد منوّر تا زمین از تابش روی جواد (ع)
آسمان خَم گشت در مِحراب ابروی جواد
ساحران مَسحور آن چشمان جادوی جواد
عاشقان ماتِ لب لعل سخنگوی جواد
دلبران دیوانه ی سیمای گلروی جواد
ماه و خورشید، آینه گردان روی...
میلاد امام جواد (ع) مبارک باد
(وجود جواد)
ماه فلک ، روشن از وجود جواد است
جود و سخا شمّه ای ز جود جواد است
حاتم طایی که هست شهره ی عالم
یک نخ ابروی تار و پود جواد است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
در منقبت حضرت جوادالائمه (علیه السلام)
(مظهر جود)
نشسته ام که به نظم سخن، زنم قلمی
چکامه ای که بوَد وصفِ شاه ِ محتشمی
محمّدی که تقی هست و هست مظهر جود
چنان که گنج دهد ؛ گر طلب کنی دِرمی
ز نسل شاه خراسان رضا بوَد که عیان
بوَد...
(اندوهِ مسلمان)
چو دریایی که خشکی بیابان را نمی فهمد
کویر تشنه لب، معنای باران را نمی فهمد
کسی که سفره اش رنگین شده از خون محرومان
گرسنه حالیِ درمانده ی نان را نمی فهمد
نگر بر چهره ی محتاجِ قوتِ لایموتی که
ز رنج زندگانی، خوانِ الوان را نمی...
(نماز)
می تراود نور ایمان از رخ ِ اهل نماز ...
با صداقت با خدا چون می کند راز و نیاز
صید گوهر می کند انسان به هنگام سجود
غرق در بحر الهی، گر که گردد در نماز
از پلیدی می کند دوری دلی که شد عجین
با نماز، البته...
(تزویر)
تزویر ، صورتی ست که آن را وقار نیست
داغی ست بر جبین که بر آن اعتبار نیست
اغفال برگ و بار درختان ، مشو به دهر
آفت اگر به ریشه زند ، غیر خار نیست
سید محمدرضا شمس (ساقی)
*اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلٖیِّکَ الْفَرَج*
بیا که خانهٔ جهان، خراب شد نیامدی!
جهان بدون روی تو عذاب شد نیامدی
نقابِ چهره را فکن که طاق شد توان ما
اگرچه کرده های ما حجاب شد نیامدی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(اجل)
مپنداری اجل ، تنها بَرد یک لا قبایان را
که با خود می بَرد گاهی فزونتر کدخدایان را
مشو دلخوش به مال و جاه این دنیای وانفسا
که آخر می سپاری بر جهان هم این و هم آن را
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(کینه)
بغض و حسد و کبر و غرور و کینه
چون جمع شود ، سیاه گردد سینه
آن دل که بوَد تهی ازین پنج صفت
آن را تو مخوان دل ، که بوَد آیینه.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(بار گران)
ز بی باری بسوی آسمان سر گر صنوبر کرد
درخت تاک ، از بار گران ، سر زیر پیکر کرد
خس و خاشاک را بر روی دریا می توانی دید
ولی در قعر دریا ، می توانی صید گوهر کرد.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(خاطرات)
کتاب خاطره ها را ، بیا قدم بزنیم
مسیر رفته ی مان را کمی به هم بزنیم
چه خوب می شد اگر خاطرات تلخی را
که مانده است بجا روی شان قلم بزنیم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(خزف و گهر)
گر خزف خود را نشاند در کنار گوهری
کی شود زین همنشینی لایق انگشتری
اصل او از خاک و گِل می باشد و اصل گهر
از صدف گردیده حاصل تا کند افسونگری
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(دوستی)
در راه دوستی، به خباثت کمین مکن
آن دل که شاد کرد دلت را غمین مکن
کردی هرآنچه خواست دلت با من ای رفیق
از ما گذشت ؛ با دگری این چنین مکن
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(هادی راه)
هادی شدی که راهنمای جهان شوی
روشنگر مسیر شب کاروان شوی
ما را به راه راست هدایت کنی و خود
کشته به دست قافله ی رهزنان شوی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
«بزرگداشت روز زن و مقام مادر مبارک باد»
(معراج)
گر از سرِ مَردی، به سری تاج رَوَد
کی تاجِ چنین سری به تاراج رود
فرمود امامِ امّت این جمله ی نغز :
از دامن زن، مَرد به معراج رود.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(مادران سفر کرده)
گرچه رفتی ز جهان یاد رخت در دل ماست
نقش تو قاب، به دیوار دل و منزل ماست
روز مادر بوَد امروز، ولی شوق و شعف
بعد تو نیست دگر، ایکه غمت حاصل ماست
سید محمدرضا شمس (ساقی)