میان شعر و غزل ها حضور تو کم بود!
و قامت قلم من بدون تو خم بود...
نبودی و شب و روزم به گریه سر می شد...
میان خنده هم حتی همیشه ماتم بود!
من و خیال و هوای نوشتن از عشق ات
از اینکه قبل تو احساس من فقط غم بود!
تو سیب سرخ جنانی که منعِ از تو شدم...
و در نگاه تو شیطان و قلبم آدم بود!
اگرچه زخم زبانت برای من چون درد...
ولی نگاه خمارت همیشه مرهم بود!
آهای قاتل معروف شهر اشعارم...
میان شعر و غزل ها حضور تو کم بود!
ZibaMatn.IR