گاهی دیگر نمی دانم کی و چی هست...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن جملات محمد رضا کاتب
- گاهی دیگر نمی دانم کی و چی هست...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
گاهی دیگر نمی دانم کی و چی هستم . فکر می کنم دلیلش این است که خط حا یل بین من و مکانها و اشیا از بین رفته . می ترسم یک روز صبح چشم باز کنم و ببینم مثلاً یک مکان، یک حس و حال یا یک شیء شدم، آن هم توی یک جای دور افتاده و هرچه هستم دیگر یک آدم نیستم./ محمد رضا کاتب / رمان چشمهایم آبی بود/
ZibaMatn.IR