دل در بر و عشق در دل و جان در تب و تاب است
با دوست به هر لحظه، جهان در شکر و آب است
چشمم به نگاه تو و دل در پی دیدار
هر لحظه کنار تو، دلم شاد و بی خواب است
در بزم وصال تو، شراب از لب یار است
عشق تو به هر لحظه، مرا مایه ی ناب است
با یاد تو هر صبح، دلم زنده و شاداب
در محفل عشقت، دل من مست و بی تاب است
با تو به سرآید شب تاریک جدایی
در کنج دلم، عشق تو چون مهر و مهتاب است
جانم به فدای تو، ای مایه ی آرامش
با تو به سرآید غم و دل در تب و تاب است
در باغ وصال تو، گل عشق شکوفاست
هر لحظه به یاد تو، دلم گرم و پرآب است
در بزم تو، هر لحظه چو رویای بهار است
دل با تو به هر لحظه، خوش و شاد و شتاب است
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR