میدانم که امروز دیگر در غرب پایان کمونیسم حرف تازهای به حساب نمیآید، عبارتی است متداول که معمولا برای توصیف وضعیت فعلی اروپای شرقی به کار میرود و واقعیتی مسلم محسوب میشود. وقتی این عبارت را در سخنرانیهای سیاسی میشنوی، یا در روزنامهها میخوانی به نظر خیلی خوب و عالی میآید. اما واقعیت چیز دیگری است، واقعیت این است که کمونیسم هنوز به جای خود باقی است؛ کمونیسم هنوز در رفتار مردم، حالت چهرهشان و طرز فکرشان تداوم دارد. علیرغم برگزاری انتخابات آزاد و بزرگداشت آغاز به کار حکومتهای جدید در پراگ، بوداپست و بخارست، حقیقت امر این است که بعد از همهی اینها، مردم همچنان در همان آپارتمانهای کوچک و شلوغ زندگی میکنند، سوار همان اتومبیلهای نامطمئن میشوند، همچنان نگران سلامتی فرزندان رنگپریدهشان هستند، سر همان کارهای ملال آور میروند- البته اگر اصلا کاری گیرشان بیاد - و همان غذای بیکیفیت را میخورند. زندگی هنوز همان سکون فرساینده را دارد؛ زندگی چیزی است که باید تحملاش کرد، نه چیزی که بتوان از آن لذت برد. هنوز تا پایان کمونیسم راه بسیاری مانده چون کمونیسم بیش و پیش از آنکه یک ایدئولوژی سیاسی و روش حکومت باشد، یک موقعیت ذهنی است. قدرت سیاسی ممکن است یک شبه دستبهدست شود و زندگی اجتماعی و اقتصادی ممکن است به سرعت از آن تبعیت کند، اما شخصیت آدمها، که تحت حکومت رژیم کمونیستی شکل گرفته به این سرعت تغییر نخواهد کرد. ارزشهای خاص و شیوهی بخصوصی از تفکر و درک جهان چنان در عمق وجود و شخصیت مردم رسوخ کرده که معلوم نیست خلاصی از آن چقدر زمان ببرد.
ZibaMatn.IR