100 متن کوتاه درد ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره درد
100 متن کوتاه درد ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن درد برای اینستاگرام و بیو واتساپ
گفتی: اگر، مشتاقِ درمانی،
نگذار تا از درد، درمانی؛
چون پرتوی مهرت، مرا دل داد،
درمان شدم، با پرتودرمانی.
زهرا حکیمی بافقی
(۲۴ تیرماه ۱۴۰۳)

تکه ای از روحم خیلی درد می کند !
آنجایش که ؛
پر بود از شیطنت های دخترانه...
دلم برای خودم تنگ شده...
من خیلی وقت است بچگی نکرده ام

کاش می شد تلخی روزگار ،را مانند تلخی قهوه سر میکشیدم و تمااااام …….
ذره ذره به جان کشیدن تلخی درد ،دارد
المیرا پناهی درین کبود.

میدونے چرا آدم تنهاست؟
نہ ڪہ ڪسے رو نداشتہ باشہ،چون تو زندگے دردهایے هست ڪہ بہ هیچ ڪس هیچ ڪس هیچ ڪس نمیتونے بگے
*یواشکی های یک زن...*
S...♡
"هیچچیز...
واقعی نیست
جز زخم زبانها..."
حوصلع! سر! 😶
عشق! پر! 💔
چشم! تر! 😢
مخ! رد! 🤯
سر! درد! 🤕
مغز! هنگ 🥴
دل! تنگ! 🥺
خستع نباشی سر نوشت... 😊

پشت زیباترین لبخند
بیشترین رازها نهفته است
زیباترین چشم
بیشترین اشک ها را ریخته
و مهربان ترین قلب
بیشترین دردها را کشیده است

گاهی باید رها کرد /باید نداشت/ باید نخواست / باید گریخت از انتظاراتی که آدم را پیر میکند و دردهایی که آدم را شکسته می کند...

به درد هم اگر خوردیم قشنگ است...
در این دنیا که پایانش به مرگ است
در این دنیا که پایانش به مرگ است
برای هم اگر مُردیم قشنگ است

☔️♡↻ تا حالا به این جمله ی
(دردت به جونم) دقت کردین؟!
واقعا اگه از عمق وجود گفته بشه... دردارو کم میکنه به جون
یکی دیگه انتقالش میده :) ♡
نویسنده: ریحانه غلامی

احساسم نفس می زند:
در بی همزبانی!
درد باید دلت را؛
تا که دردم را بدانی!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.

اگر این درد خلاصی ندهد این بارم
دار را در وسطِ تختِ خودم میکارم

آنکه میرود فقط میرود
و آنکه میماند درد می کشد
غصه میخورد
بغض می کند
اشک می ریزد
و تمام این ها
روحش را به آتش میکشد
و در انتظار بازگشت کسی که
هرگزباز نخواهد گشت
آرام آرام خاکستر میشود

ما را برای بیست و چهار ساعت زندگی در امروز طراحی کردهاند و نه بیشتر !
نگرانی امروز برای مشکلات فردا، دردی از ما دوا نخواهد کرد ...

عجب مردمی داریم!
نه دردت را میفهمند و نه حرفت را
با این حال باب دلشان در موردت قضاوت میکنند.

جنگ دردهای جهان را بزرگتر میکند. جنگ هرچند هم بر ضد خرابیها باشد، در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد میکند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز از غم میکند ...

دردی به دل ِ شکسته ، پنهان دارم
محزونم وُ حُزن ِ پیر کنعان دارم
یا عشق ، قسم به عصر عاشورایی
در واحه ی غم ، شام ِ غریبان دارم

چه تلخ است علاقه ای که عادت شود...
عادتی که باور شود...
باوری که خاطر شود...
و خاطره ای که درد شود...

زمان هیچ گاه دردی را درمان نکرده...
این ما هستیم که به مرور به درد ها عادت می کنیم...!
گابریل گارسیا مارکز
پاییز پدرسالار

ساعت ، هزارِ نیمه شب !
آنها که درد دارند ، میدانند
تا صبح ، هزار ساعتِ دیگر مانده است !
️️️

رفیق اینو از من به یادگار داشته باش
فقط خودت می مونی واسه خودت
دکترباش واسه دردات
مرهم باش واسه زخم هات
سنگ صبورباش واسه غم هات
روشن باش واسه شب هات

ای که چون داغ دل خود نگران می آیی
یا که چون غمزده با درد نهان می آیی
بازگو پاسخ این پرسش هر روزه ی من
که چرا بلبل من وقت خزان می آیی ؟

چه خوب بود که آدمی می توانست وقتی درد و مصیبتی دارد ماه ها بخوابد و چندین ماه بعد آسوده و تازه نفس از خواب برخیزد.

کسی که برای التیام درد انسان ها می کوشد مهربان است
و کسی که برای درد حیوانات دل می سوزاند مهربان ترین انسانهاست…
روز ملی دامپزشکی بر فعالان این عرصه مبارک باد

عادت ندارم درد دلم را،
به همه کس بگویم...
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم...
تا همه فکر کنند...
نه دردی دارم و نه قلبی.

*🖤 🖤 🖤☔️ 💜 🖤 🖤 🖤
بعضے ها هم درد هاشون ࢪو
مے نویسن داخل قلبشون 📖
با جوهࢪ اشکشون هم پاے \دࢪد نوشته\ ࢪو امضا مے کنن 💙
چه عجیب !)

من از تبار تیشه ام ... بامن غمی هست
درون ریشه هام...احساس درد مبهمی هست
جز زخم، این دنیانخوردم...تلخ شیرین
آیا دران دنیا امید مرحمی هست؟!!

دست بردم به دعا تا غم دل ناله کنم
غم دل داد سخن درد تو را چاره کنم
فیروزه سمیعی

تو که اهل ماندن نبودی چرا خلوت مرا به هم زدی....
آمدی چه چیزی را یاد آوری کنی!؟
عشق را ! یا درد را ؟؟؟
✍️ رضا کهنسال آستانی

دیگه به درد نمیخوره این دنیا
خشم،فقر،جنگ کُره زمین روفراگرفته!
دیگه زیبایی وجود نداره....
.

به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا

شده آیا به کلنجار نشینی
که چه شد؟
من به این دردِ پُر اِبهام،
دچارم هر شب!

از دردهاىِ کوچک است که آدم ها مى نالند
ضربه اگر سهمگین باشد
درد اگر بزرگ باشد
آدم خودش لال می شود...

ای ظریف ترین درد...
که بر سمت چپ سینه ام نشسته ای ؛
اینچنین بی تفاوت نباش ...
چیزی که اینجا می سوزد ،
فانوس نیست ؛
قلب من ست ... .

هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشکن
اعتماد، قول، رابطه و قلب!
زیرا این ها وقتی می شکنند
صدا ندارند اما درد بسیاری دارند...

چشم از قلب شڪایت ڪرد
گفت :
توعاشق میشوے
ومڹ اشڪ میریزم ...
قلب گفت:
تو نگاه میڪنے ومڹ دردمیڪشم !

دلمان سرشار از درد
و شانه هایمان خسته تر از آن است که این بار را به دوش بکشد
یاسمن معین فر

پایان آرزوهایم.نقطه ای گذاشتم و نوشتم:
دیگر تمام شده ام
و از من خلاصه ای ماندست از
غم ها و حرف ها
در لابه لای سکوتتان
مرا بخوانید،باصدای بلند
آخر،دردها فریاد میخواهند

-خیلی چیزها تجزیه ناپذیر است مثل:
حرف ها
رفتار ها
نقاب ها
تظاهر ها
اینها زخمی بر دلها می زنند
ڪه با گذشت صدها سال
هم جایشان درد میڪند
هم تازه می مانند.
بیشتر مراقب هم باشیم......!!!

تو فقط نگاه کن ...
من دور از چشم همه
به قربان تمام دردهایت میروم
با لبهایم...
با چشمهایم ...
با حرف حرف احوال پرسی هایم ...
همین که چشمانت را داشته باشم کافیست ...

گاهی گم میشوم میان خطوط
نمیدانم کجای ناگفته هایم هستم
کجای درد هایم، کجای غم هایم
گم میشوم در این سیاهی قلم و سپیدی کاغذ

دور که می شوی
زندگی سراسر درد می شود.
جاده ها باریک و
کوره راه ها تنگ و تاریک می شوند.
دور که می شوی
زندگی سراسر بی آهنگ می شود.

تنهایی
آنقدر ها هم درد ندارد...
اما خدا نکندتنهاترت کنند آن موقع از درد
تا مغز استخوانت
هی تیر میکشد
هی
تیر میکشد...

میخواهی با درد مرا
وامانده کنی
یا اینکه
خشک و آویزانم کنی؟
اشتباه میکنی
درد را سقط میکنم
سنگم، سنگ
آب و صیقل خورده
رودخانه، گذرم

هر قلبی دردی دارد...
فقط نحوه ابراز آن متفاوت است
برخی آنرا در چشمانشان پنهان میکنند
و برخی در لبخندشان.......
خنده را معنای سرمستی مدان
آنکه میخندد غمش بی انتهاست

عادت ندارم درد دلم را،
به همه کس بگویم...
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم...
تا همه فکر کنند...
نه دردی دارم و نه قلبی..

پایانی برای قصه ها نیست...
نه بره ها گرگ میشوند،نه گرگها سیر،
خسته ام ازجنس قلابی آدمها...
دار میزنم خاطرات کسی را که،
مرا آزرده،
حالم خوب است،
اما گذشته ام درد میکند...
