دیشب ز سوی جانان، پیغام یارت آمد
کز کوی عشق و مستی، بوی عِطارت آمد
در خواب دیدم ای دوست، روی چو ماهت آمد
با ناز و عشوه و مهر، سوی دیارت آمد
چون صبح نور و گرمی، در دل دمید از عشقت
از بام چرخ گردان، مهر و مزارت آمد
هر لحظه با خیالت، دل را صفا می دادم
کز باغ عشق و مستی، گل های نارت آمد
در بزم عشق و مستی، جامی ز تو گرفتم
کز دست لطف و رحمت، ساغر بهارت آمد
چون شمع در شب تار، جانم به نور تو بود
کز چشم مست و نازت، برق و شرارت آمد
ای دلبر و نگارم، با من بمان همیشه
کز بخت و اقبال نیک، شادی به کارت آمد
اینک به شور و شادی، در محفل تو هستم
کز لطف و مهر و خوبی، عشق و قرارت آمد
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR