زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

به هوای رخ تو مست و پریشان شده ام
چون نسیمی به گلستان تو حیران شده ام

دل دیوانه من بسته به زنجیر غمت
همچو مرغی به قفس غرق به طوفان شده ام

زلف تو سلسله ای بود که بر پای دلم
بست و از عشق تو در بند و به زندان شده ام

چشم تو چشمه ای از نور و صفا بود و من
غرق در موج نگاهت همچو باران شده ام

دل من در طلبت همچو شمعی است که شب
تا سحر سوخته و زار و به حیران شده ام

هر کجا می نگرم، مهر تو در دل دارم
و ز این عشق تو من واله و گریان شده ام

به امیدی که تو روزی به کنارم باشی
روز و شب در تب و تاب و به نالان شده ام

ای که از مهر تو دل بسته ام و بی تابم
حال و روزم شده از عشق تو ویران شده ام

به دعای سحرت دل به خدا می سپرم
که ز عشق تو شدم بی سر و سامان شده ام

در دل شب به خیالت به دعا مشغولم
که ز عشق تو در این حال و پریشان شده ام

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن