نرو و تنهایم مگذار!
خودت را در سطر سطر شعرهایم پنهان کن!
تا که تنهایی اتاقم، روحم را تسخیر نکند.
تو بروی، من برای که شعر بخوانم؟!
تو بروی، در پیشگاه آیینه، خودم را برای که بیارایم؟!
نرو! تا زخم فراقمان تازه نشود.
خودت را میان تار به تار موهایم پنهان کن!
میان بوسه هایمان گم شو و بیرون نیا!
تو بروی من چه شعری را زمزمه کنم؟!
عطر سلیمانیه را در کدامین آغوش بجویم؟!
شعر: سارا پشتیوان
ترجمه: زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR