تن صبح گویی یخ زده بود ته گلو...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

تن صبح گویی یخ زده بود
ته گلویش بغض آلود بود و واژه ها را بریده و شکسته ادا میکرد
دوست داشت پنجره وجودیش را بسته داشته باشد
متوجه پچ پچ خاکستریش، باسرخی پگاه شدم
احساس لطیفش به سر گیجه ام انداخت
مردشب بوسه خداحافظیش را در تنبلی پنهان کرده بود

نسرین شریفی

ZibaMatn.IR
نسرین شریفی
ارسال شده توسط