در شبستان خیالت، ماه تابان منی
در دل تاریک من، خورشید رخشان منی
با نگاهی، عالمی را تازه می سازی به دل
در میان این همه، تو جان و جانان منی
از گلستان وجودت، بوی عشق آید به مشام
در هوای عطر تو، من مست و حیران منی
چون نسیم صبحگاهی، از تو بویی می رسد
در دل این بی کسی، تو باغ و بستان منی
در کنار تو جهان، رنگ و بویی دیگر است
بی تو این دنیا تهی، تو نور ایمان منی
در غم هجران تو، دل بی قرار و بی قرار
با حضورت، شادی و آرام جانان منی
هر کجا باشم، خیالت با من است ای نازنین
در دل این عاشقی، تو شعر و دیوان منی
چون به یاد آورمت، دل ز شوق پر می کشد
در میان این همه، تو عشق پنهان منی
با تو هر لحظه بهشتی تازه می سازم به دل
در دل این عاشقی، تو باغ رضوان منی
در نگاهت، عالمی را تازه می بینم به چشم
بی تو این دنیا تهی، تو نور ایمان منی
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR