گفت همه هدف هام سر چندرغاز...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های محبوبه مرادی
- گفت همه هدف هام سر چندرغاز...
گفت همه هدف هام سر چندرغاز اینجا به ورطه فراموشی رفته!! گفتم نگاهت رو باید تغییر بدی به تمام اون چیزهایی که فکر می کتی سد معبر برات شدن! گفت تغییر باید براش نقطه امید باشه و بتونیم خودمون کنترلش کنیم ، گفتم گلاسرتو نیازهاش میگه هم نیاز به بقا هم عشق ،هم نیاز به تعلق خاطر هم آزادی هم نیازبه خودشکوفایی هم فیزیولوژی!تو به کدوم چسبیدی و نمیخای رهاش کنی؟گفت همه ش قربانی هم دارن میشن !!گفتم تا زمانی که خودت رو قربانی شرایط بدونی نیازهات نصف و نیمه برات برآورده میشن سری تکان داد حرفهاش رو مچاله کرد تو حنجره و بایه آهی از ته دل قورتش داد!! صدای دیالوگ هاش رو توی چشماش شنیدم...
روزگار روز مرا پیش فروشی کرده دل بیدار مرا پیر خموشی کرده
ما زفردا نگرانیم که فردا چه کنیم زیر این بار گرانیم که جان را چه کنیم..
تفسیر با هوش مصنوعی
گفتگوی دو نفر درباره ی اهداف از دست رفته و نیازهای برآورده نشده است. یکی از نیازهای اساسی انسان (بقا، عشق، تعلق، آزادی، خودشکوفایی) صحبت می شود و چگونگی قربانی کردن خود دربرابر شرایط نامطلوب مورد بحث قرار میگیرد. شعر، نا امیدی و نگرانی از آینده را نشان میدهد و خلاصه این است که فرد در وضعیت ناامیدی و یاس به سر میبرد.