مرگ را دیده ام نشسته زیر...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های رقیه کریمی
- مرگ را دیده ام نشسته زیر...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
مرگ را دیده ام نشسته زیر شاخه ای از درخت که پیرهنی از ذرات مه گرفته نیستی را برای من می بافت .دلم روزگاری حال چای داغی را داشت که از سماور جریان سیال زندگی بر استکان ها ریخته می شد پر شور و شر فراوان .. اما حالا دیگر چشم های ثابت به بن بست رسیده دیگران نمی تواند فریبم دهد. من بعد شهر شلوغ صورتک ها دیگر نمی تواند مرا که از درد زاده شده ام اسیرم کند . نسیم سرخ گرد باد فراموشی می وزرد. دلم این روز ها بوی خشک قلاب های آویزان نهنگ خفته مرگ را می هد . رمقی دیگر نمانده است پاهای ساییده شده متورمم خاطر اندیشناک متوحشم دلی که اکنون همچو نوار زرد کاستی بی روح سرد و ملول است وبه انتهای نا فرجامی رسیده است . این روز ها کمی گنگم نمی دانم شاید کمی منگم . لب ترک خورده زخمی ام آغاز مرثیه ویرانی هاست ...
رقیه کریمی (رها)
ZibaMatn.IR