زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

خسته تر از کارگرِ ساختمونی که صبح تا شب کار کرده، ناتوان تر از نابینایی که دیگه تنهایی از عهده کاراش برنمیاد، درمونده تر از پیرزنی که برایِ راحتی بچه هاش آرزویِ مرگِ خودشو داره و بذار راحتت کنم، درست مثلِ عروسکِ غمگینی که صاحبش سالهاست در انباریِ نمور و تاریک، پرتش کرده و بی توجه به زندگیِ خودش میرسه، گوشه ای از این کره یِ خاکی نفس هایِ آخرمو می‌کشیدم.
تو این حال و هوا بودم که تو از راه رسیدی و عطرِ وجودت منو به زندگی برگردوند. از جام بلند شدم، رویِ پاهام ایستادم و نفسِ عمیقی کشیدم و با تمومِ وجودم فریاد زدم: خدایا ممنون بابتِ جونِ دوباره ای که به پاهام دادی تا بتونم دوباره بلند شم، ممنون بابتِ چشم هایِ گیرایی که مواظبمه و هوامو داره، ممنون بابتِ قلبِ مهربونی که کنارم میتپه و بهم زندگی میبخشه، خدا جون ممنون بابتِ کسی که بودنش نشونه ای از حضورِ تو و تنها دلیلِ آرامشِ منه.
زادروزت مبارک عشقِ پاییزیِ من.
به آرزوهات برسی جانم
.
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن