در من شرری هست که در باد صبا نیست
آشفته سری هست که در هیچ کجا نیست
در بند کشم دیو ِ درون را که ببینید
در بنده کسی هست، که کمتر زخدا نیست
در خویش بجویید که بیرون همه خاک است
در سینه دری هست که در کعبه بنا نیست
جز باده ننوشید که محراب شمایید
در میکده شوریست که در سجده به پا نیست
آرام نگویید و مستانه بخواهید
در عربده ذکریست که در هیچ دعا نیست!!
جز درد نگیرید که درمان خود درد است
این درد چه دردیست که کمتر ز دوا نیست؟
هرکس که سرش شور صبا داشت، فدا شد
هرکس که فدا گشته در این راه، فنا نیست
گویند که این خرقهء ما رخت گداییست
عطریست در این خرقه که در هیچ عبا نیست
ما بندهء عشقیم نه جنبندهء ایمان
در مسلک ما هرکه گدا نیست ز ما نیست...
ZibaMatn.IR