100 متن کوتاه نگاه ۱۴۰۳ جدید 2025

قلبم به هوای تو زند شورِ نفس؛
حسّم به جز از «تو» نکند میل به کس؛
زیباست نگاهی به دلِ من که فقط،
محتاجِ نگاهِ دلِ «تو» باشد و بس...
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس.
🌺❤️🌺

قدرتِ عشق بنازم که به یک تیر نگاه
جانِ شیرین بسپارند دو بیگانه به هم !

نگاه را تاب بیاور ای دل، میرسد روزی که دل بر نگاه بازتاب زند

من نگاه از مردم این شهر می دزدم ولی
آنکه را سیری ندارم از تماشایش تویی



‍
️️️

یک جا بمان
نگاه گندمزار
به هم می ریزد

تانگاهم بکنی
از هیجان خواهم مرد
آنکه با چشم خود آدم بکشد
قاتل نیست ...؟!

چشمان تو طعم بهار نارنج دارد
اما، وقتی نگاه می کنی ،کوچه پر از شکوفه ی سیب می شود...

حجت اله حبیبی

سپیدند،
چونان برفِ نشسته روی مویم،
شورِ نگاهِ شعرم؛
و چشمانِ احساسم،
که مانده اند در راه،
به امیدِ آمدنت!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.

هفت شهرِ احساس را،
پشتِ سر گذاشتم؛
تنها چیزی که دیدم،
مهر  بود،
در نگاهِ هر شهروندی!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.

جهانی زیر نگاه هایم منتظر است
زیر چشم هایم ...
که وسعت دنیایی گمشده
به خود گرفته است
جهانی در نگاهم گم شده است
جهانی سردرگم
جهانی سرد

رعنا ابراهیمی فرد

تا نگاهم بکنی از هیجان خواهم مُرد
آنکه با چشم خود آدم بکشد قاتل نیست

هر جا که هستی، نگاهِ خدا سمتت عزیزترینم. زمستونت گرم، یلدات مبارک جانم...

مهم نیست چند تا ستاره بهم چشمک میزنه
من نگاهم
همیشه به ماهه

بهشت اینجاست
در تلاقی نگاه هایمان
و لبخندی که
تو مرا مهمان کرده ای

ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که بدان می نگری

به چیدن نگاه دزدانه ات دچار شدم
اگر عسل نمی دهی نیش هم نزن!
چرا اینقدر تو را ارزان می فروشی؟
لب و چشم و زبان را باید گران خرید

من عاقل ترین بودم اما با نگاهت مجنون شدم

کاف گاف

غم و شادی انسان ها را می توان از چشمانشان فهمید. نگاه را نمی توان آرایش کرد.

تیر نگاهت
عطر هوایت
و زنگ صدایت
سلاح های مرگبارند

حتی برای من!




فیروزه سمیعی

دست خودم نیست
که پوستِ نگاهم،
به نگاهت چسبیده
نمی توانم
نمی توانم
حتی یک پلک
از تو جدا شوم
«آرمان پرناک»

نگاهت آباد ای عشق!
اما،
پلک بر هم زدنت
خانه خرابم کرده است

خوشبختی یعنی

مالکیت یک نگاه

هیچ زیبایی بهتر از یک دل مهربان نمی درخشد...
در دورانی که همه به فکر
چشم زیبا هستند
تو به فکر نگاه زیبا باش

من که عاشق خودش نبودم!
چشمانش!
نگاهم که میکرد
ناخواسته
تمامم را برایش می دادم.

نیستی
و در نبودنت
از سردی فاصله می لرزم
برف دوری ات
قلبم را سفیدپوش کرده
و من با نگاهی منتظر
خیره ام به جاده ای سفید
تا که خورشید نگاهت
به فریادم برسد


مجید رفیع زاد

خدایا
هر شب به آسمان نگاه می کنم
و می اندیشم
در این آرامش شب
چه بسیار دلها که غمگین و پر اضطرابند
خدایا‌ تو آرام دلشان باش...
.

کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود
و انسان با نخستین درد...
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

ضرب آن نیم نگاهت به دلم
کل ضربان دلم را زد به هم

هر صبح
دل انگیزترین واژه هایم را
به اشتیاق طلوع نگاهت
کنار هم می چینم
تا سبزترین غزلم را
با چشم های تو
بسرایم


مجید رفیع زاد

نگاه در نگاه
گره می خورد
می شکوفد عشق

هر صبح
خوش رنگ ترین لباس عشق را
بر تن واژه های عریان می کنم
و به انتظار طلوع چشم هایت می نشینم
تا زیباترین سروده هایم را
از لحن نگاه تو بخوانم


مجید رفیع زاد

و نگاهی

پنجره

باران

شد..!

*گل طلایی*


عمرم نداد قد
کم آوردم نگاه
دنیا!

دلگیرى جمعه را باید از پنجره زندگى بیرون انداخت و با یک فنجان آرامش و لبخند به آسمان نگاه کرد ، تا یادت نرود که همیشه تا چشم کار میکند خدا حواسش به تمام ثانیه هاى زندگیت است.

حتى افرادى که معتقدند سرنوشت همه از قبل مشخص شده و قابل تغییر نیست ، موقع رد شدن از خیابان ، دو طرف آن را نگاه مى‌کنند !

یک نگاه از تو
و در باختنِ جان از من...!

به نگاهی به کلامی و گهی با بوسه
تو چه آسان بلدی دل ببری هر لحظه

نبض نگاهم
به شوق دیدن تو میزند..

آریا ابراهیمی

تو فقط نگاه کن ...
من دور از چشم همه
به قربان تمام دردهایت میروم
با لبهایم...
با چشمهایم ...
با حرف حرف احوال پرسی هایم ...
همین که چشمانت را داشته باشم کافیست ... ‌

دست مرا بگیر
که باغ نگاه تو

چندان شکوفه ریخت
که هوش از سرم ربود

و فنجانی قهوه ی تلخ
می پاشم
بر چهره ی اندوه گرفته ی شب
که خواب از سرش بپرد شاید
و بیاد بیاورد
هر آنچه افسوس
که در من است
افسوس
که اندوه شب را
هیچ قهوه ای بهم نمیزند
جز نگاه هوسباز تو ...

در گیر یک نگاه تو شد روزگار من...

La plus belle phrase damour est dite dans le silence dun regard

زیباترین جمله عاشقانه
در سکوت یک نگاه بیان میشود

نگاهتو ازم نگیر
صدام بزن پیش همه
کیه ندونه ما دو تا
حواسمون پیش همه...

عشق یعنی از نگاه کردن بهش سیر نشی حتی
وقتی اون نگات نمیکنه

دزدکی نگاهت می کنم
تو لبخند می زنی من جادو می شوم ..

از بس که مواظب بودم
کسى را نشکنم
به خود که نگاه میکنم
تکه تکه ام...

گاهی میان خلوت جمع یا در انزوای خویش
موسیقی نگاه تو را گوش می‌کنم ...
وز شوق این محال که دستم به دست توست
من جای راه رفتن پرواز می‌کنم ...

دیدن با نگاه کردن خیلی فرق داره،
من همه رو میبینم
اما فقط به تو نگاه میکنم

️️️

گرچه می دانم نمی آیی ولی هر دم ز شوق
سوی در می آیم و هر سو نگاهی میکنم .
.

نگاهت می‌کنم خاموش
و خاموشی زبان دارد... زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد...

---------------------------
دل را،
نگاهِ گرمِ تو
دیوانه می‌کند...!

️️️

در نگاهِ من،
یک خروار دلتنگى ست ...
هاى!
این بود مزد عشق؟

هیچ‌وقت‌
نذارکسی‌به‌عنوان
یه‌گزینه‌بهت‌نگاه‌کنه!
یاهمین‌الان«آره»یابرای‌همیشه«نه»...

نگاه ناگهانیت
تیغ آفتاب
بر خیال یخزده منست،
اشاره‌ای
کافیست
آبتنی می‌کنم
دی ماه.

بنشین!
مرو!
که در دلِ شب،
در پناه ماه..
خوش تر ز حرفِ
عشق و
سکوت و
نگاه نیست...!

من نگاهش میکنم، او هم نگاهم میکند
او برای دل بریدن، من برای دل بری

به آسمان بپاش
شراب نگاه را بگذار
از دریچه چشم تو بنگرم
لبخند ماه را ..️



️️️

چشم باز کن و دور و برت را نگاه کن...
یعنی که حال قلب مرا رو به راه کن...

دلتنگ که میشوم
با تو قدم میزنم
تو سکوت می کنی
من لبخند میرنم
تو نگاه میکنی
من لبخند میزنم
تو گریه میکنی
من غرق میشوم
وناگهان کسی بر شانه هایم می زند

لبخندو نگاهت به کنار
من به صدایت چقدر محتاجم

مرا به بزم عاشقانه ات ببر
در این شبی که ماه
با نگاه هر ستاره
جرعه جرعه مست می شود...
پیاله ام شکسته است
تو از شراب چشم خود
دو جرعه قرض می دهی؟

گوش سپردم به آن صدایت
آن صدای دل فریب و گول زننده
عقل و هوش مرا برد
آن نگاه فریبنده...

شبم را به خیر گفت و من مات مانده ام

چو طفلی در املای قسطنطنیه!!

ارس آرامی

دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم

ابری که می گذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم...!

دلم بی تاب آن روز قشنگ است..
همان روزی ک افتادم ب دامت..
همان روزی ک چشم بیقرارم..
نگاهش در پی چشم تو میگشت:)

نازم به چشم یار که تیر نگاه را
بی جا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد

ای عشق ٬ پناهگاه پنداشتمت٬
ای چاه نهفته! راه پنداشتمت٬
ای چشم سیاه٬ آه ای چشم سیاه٬
آتش بودی٬ نگاه پنداشتمت

قدرت عشق بنازم که به یک تیر نگاه

جان شیرین بفروشند دو بیگانه به هم

پرسید: چند بار دیدیش که اینطور عاشق شدی؟
گفتم : یک دو نگاه
پرسید: چند وقت است گرفتارش هستی؟
گفتم : سالها

آنقدر چمشهایت زیباست
وقتی به آنها نگاه میکنم
محوتماشا می شوم
غافل از اینکه بدانم چه رنگ است
رنگین کمان چشمهایت
هوش از سرم برده است
جانا تویی و بس

پنهان کردن بی فایده است.
‏آدمی وقتی عاشق می شود،
چنان خواب که از چشمان کودکی جاری است؛ ‏
نگاهش همه چیز را لو می دهد...

در نگاهت آنچه من دیدم، کَس دیگر ندید
خوشه ی خورشید چیدم از شب نیلوفری

حرف من بود آنچه دیگر شاعران هم گفته اند
عشق هرکس محترم «اما تو چیز دیگری»

بهزاد غدیری شاعر کاشانی

در
ورطه ى این شب
که رنگش به سیاهی سٺ
طوفان زده اَم من به سیماب نگاهی ...!!

نگاه امروز ،
پیش به سوی آینده است.


نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ

کاشف؛
نه نیوتُن بود
و
نه گالیله
کاشف کسی است که؛
عمقِ نگاهت را بکاود.

پاگُشایِ سپیده دمان است؛ شورِ نگاهت!
شیما رحمانی

گناه تو نگاهی است که ایمانِ قلبم را فرو می ریزد🌱🌊...

مدام دلهره ام ،بس که شهر اشوب است
نگاه ها همه اش پر ز زهر مسطور است

و چه فرقی می کرد؛ واژه در چَشمِ تو باشد
یا؛ نگاهِ پنجره؟!
آن دَمی که؛ کوچه شعرِ بی کسی بود.
شیما رحمانی

نگاه های تو از هر تبر برنده تر است
کمی بپوش که دل زخمی و زیان دیده است

شب است و شمع و چراغی و چشم مشکینت
شوم دوباره اسیر نگاه شیرینت

با تو
تنها
در نگاهی
همسفر بودم
ولی
آتشی
بر خرمن جانم نشانده
آن نگاه.
حجت اله حبیبی

نگاه می کنم به دَر
بهار
قد کشیده
روبروی پنجره .
حجت اله حبیبی

رنگین کمانی است با مرکز ِنگاه تو
نامش
زندگی
دوری می زنم
- بی سرگیجه -
در گذارِ عمر

برای بعضی درد ها
نه می توان گریه کرد ...
نه می توان فریاد زد ...
برای بعضی از دردها...
فقط می توان
نگاه کرد و شکست ...

یلدای چشم‌ های تو برفی ‌ترین شب است
یلدای چشم‌ های تو طوفان می‌آورد
امشب تمام وسوسه‌ ها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان می‌ آورد

عشق کفاره ی یک لحظه نگاه است فقط
مثل افتادن از چاله به چاه است فقط

ای کاش نگاهمان زیر نویس داشت
تا متوجه شویم از چه نوع زاویه ای به موضوعات نگاه کنیم تا قضاوت اشتباه صورت نگیرد..،

سیری ز دیدن تو

ندارد نگاه من

خوشبختی
یعنی
همه چیزت پیش یه نفر باشه
دلت،فکرت،نگاهت

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم‌ها بیشتر از حنجره‌ها می‌فهمند

️️️

اون لحظه که میخنده
باید دکمه توقف زندگیو
بزنی فقط نگاش کنی ...

‌‌‌️️️

و تو هر روز صبح
ناخداگاه زیباترین اتفاق هر روزم
می شوی..
وقتی از پنجره ی شیدایی
با نگاه های عاشقانه ات
عرض دل من را
تو سلام می دهی..

جان دلم️
اصلا نیازی نیست
چیزی بگویی
همین که نگاه میکنی
چشمهایت
کار دلم را تمام می کنند


️️️

نزدیک تر بیا و به آتش بکش مرا

عمری به انتظار نگاهی نشسته ام

یک تنهائی ی دشوار !…
راز دل عروسک هاست
در سکوت فقط نگاه می کنند
گاهی چقدر شبیه اینها بودیم!

همیشه اونو می دیدم توی کوچه های برفی
بین ما فقط نگاه بود نه کلامی بود نه حرفی
حرف من همیشه خنده جواب اون یه تبسم
زیر لب زمزمه می کرد اما حرفاش واسه من گم...

کاش


از چشم اش بیافتد


آن نگاه


آریا ابراهیمی

تو همون لحظه ی اول که دیدمت..
پام لیز خورد افتادم تو اون قوسِ لبخندت.. :) این یعنی عشق در یک نگاه...!