چه باید کرد پا در بند دوری های بعد از تو
نشستن چشم در چشم صبوری های بعد از تو
چرا در قهوه خانه چشم ها اینقدر تاریک اند
چه غمگین است قلیان ها و قوری های بعد از تو
شبیه جاده ی یک روستای نیمه متروکم
که آشفته است خوابش از عبوری های بعد از تو
غمت با آن چنان سوزی نشسته در صدای شب
که خون می بارد انگشت چگوری های بعد از تو
به نان و نور و داغاداغ آن تن می خورم سوگند
که افتاد از دهان طعم تنوری های بعد از تو
اگر من زودتر رفتم بهشت اصلاً نمی خواهم
نه حوری های قبل از تو نه حوری های بعد از تو
بیا از گوشه ی چشمم بچین اشک و دعایم کن
دعا کن دورباشد چشم شوری های بعد از تو
ZibaMatn.IR