هر چه خواندم نامه هایت را نیفتاد اتفاق
می روم تا هیزمی دیگر بریزم در اجاق
بی سبب دست تمنا تا درختان می بری
سیب ها دیگر به افتادن ندارند اشتیاق
رفتنت چون بودنت تکرار رنج زندگی است
مثل جای خالی ساعت به دیوار اتاق
از دورویی تلخ تر در کام اهل عشق نیست
تا دلت با من دو رنگی کرد شیرین شد فراق
کافرم در دیده ی زاهد، ولی در دین عشق
آفرین بر کفر باید گفت و نفرین بر نفاق
ZibaMatn.IR