100 متن کوتاه عسل ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن عسل برای اینستاگرام و بیو واتساپ
عشق گاهی زخم و گاهی مثل مرهم
میشود
عشق گاهی ننگ و گاهی، رقص پرچم
میشود
عشق گاهی شوکران تلخ و گاهی چون
عسل
گاه شیرین می شود ، گاهی پر از غم
میشود……
کُندوی پر از عسل برایت شده ام!
یُک دفتر پر غزل برایت شده ام؛
تنها که شدی به یاد من افتادی،
یک عشق ِعلی البدل برایت شده ام!
زندگی پر از زیبایی است، به آن توجه کن
به زنبور عسل، به کودک کوچک و چهره های خندان دقت کن
باران را نفس بکش و باد را احساس کن
زندگی ات را زندگی کن و برای رویاهایت مبارزه کن
تو دستات تیشه هم باشه قشنگه
رقیب ریشه هم باشه قشنگه
تو عینک می زنی، عیبی نداره
عسل تو شیشه هم باشه قشنگه...
به چیدن نگاه دزدانه ات دچار شدم
اگر عسل نمی دهی نیش هم نزن!
چرا اینقدر تو را ارزان می فروشی؟
لب و چشم و زبان را باید گران خرید
هرروز صبح
مے سرایمت اے بهترین غزل
شیرین تراز حلاوت و مرغوب تراز عسل
دیگر دلم براے دلے تنگ نمے شود
تا تو ڪنارمنے اے عشق بے بدل
️️️
اول صبح لبت هست عسل یعنی چه؟
تن من پیش تو فهمید بغل یعنی چه!
میدهی بوسه پس از بوسه پس از بوسه چه خوب
به من آموخته ای رد و بدل یعنی چه!
عزیز دلم
امروزت و هر روز دیگر از زندگیت،
شیرین تر از عسل
دنیایت غرق درشادی و آرامش
و قلب مهربانت سرشار از شادی و امید
تولدت مبارک
دوست داشتنت...
بوی خوب نان بِرشته می دهد...
مزه ی خامه و عسل...
و من همیشه جانم در می رود ...
برای بوسیدنت...
برای بوییدنت...
خوشمزه ی دلخواه من !
کاش آرزوهایمان،
آرزو نمانند....
.
تمناهایمان،
به گِله، نرسند....
.
مرادمان،
بی حاصل نشود...
.
و کامِ بختمان،
همیشه شیرین،
چو عسل باشد...
قاضی : چرا همسرتو کشتی؟
مرد متهم : یه ماسک صورت واسه خودش درست کرده با عسل و میوه و شیر و خیار
اونوقت نهار عدسی گذاشته جلوم
قاضی : شما تبرئه شدی
شعرهای من طعم گیلاس می دهد
لبحند تو طعم عسل
بیا تا معجونی بسازیم
طعم عشق دهد
سپس بگذاریم در فروشگاه دل
که یادمان باشد عاشق بودن را
دختری داشتم از پیش بنام غزلک
دختر دیگرم آمد زِ ره و شد عسلک
گرچه بر قامت هر شعر غزل همچو سر است
غزل ار با عسل آمیخته باشد هنر است
زاینده ترین
رود روان باش و بخند
چون باد صبا
مشک فشان باش و بخند
دم آمده
چای صبح با طعم عسل
آسودهٔ
غم های جهان باش و بخند ...
شهراد میدری
هر صبح به زنبور🐝، عسل می چسبد
شاعر که شدی فقط غزل می چسبد
امّا به مذاق زوج های عاشق
صبحانه لب و بوس و بغل میچسبد
«همایون بلوکی»
تو را هی در بغل باید بگیرم
ز لب هایت عسل باید بگیرم
و امشب را نخواب ازچشم مستت
که الهام غزل باید بگیرم
هیچکس ازکنار گل، دست خالی، برنمیگردد
گلابگیر به گلاب میرسد...کندو دار به عسل
نقاش به نقش...عکاس به عکس، بلبل به آواز
بیاییم همچون گل باشیم و چشمه خیر و نیکی
تلخی نگاهت مانند قهوه!
شیرینی لب هایت مانند عسل،
چه تضاد زیبایی ایجاد کرده است؛
طول راه چشم تا لب هایت.
ترش رویی هم بکن
شیرین عسل بانوی من
گاه گاهی هم
قاطی فالوده
لیمو لازم است
ای حسِّ بی مِثل و مَثَل! صبح به خیر!
احساسِ دیوانِ غزلِ! صبح به خیر!
شیرین شده با تو پگاهِ دلِ من؛
شیرین تر از، جامِ عسل! صبح به خیر!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس.
شیرین تر از عسل
که
ندیدست روزگار
بهر شفای هر مرضی
باز
خنده کن.
حجت اله حبیبی
عسل روی لبهایت می ریزم
شاید، که با طعم لبهای تو
خوردنی تر شود عسل
دلم، بهانه هایش هم
به آدم نرفته است!