او ماده غزالیست که بی دام گرفتیم
وحشی ست ولی نم نم و آرام گرفتیم
بسیار رباعی به لبش بود ولی ما
جامی غزل از قالب خیام گرفتیم
در آب گل آلوده ی این مصرع زیبا
از شاخه ی ابروی تو بادام گرفتیم
در پختن سوهان ،من و اجداد قمی ها
از خنده ی شیرین لبت وام گرفتیم
انگار خدا مستی صد تاک به ما داد
آن روز که از دست شما جام گرفتیم
آن بوسه که دادی و ز سر چادرت افتاد
کامی ست که از برکت اسلام گرفتیم
پرسید که تعریف تو از باده خوری چیست
حالی ست که در پیش تو آرام گرفتیم
ZibaMatn.IR