گفتمش:《ای مه، کجایی؟》 گفت: 《در هَنگ ِ تو اَم》
گفتمش:《ای مه، چه رنگی؟》 گفت:《همرنگ تو اَم》
گفتمش:《ای مه، چنین خونین تو از بهر چه ای؟》
گفت:《گشتم کشته ای صد پاره، در جنگ تو اَم..!》
هر شب ِ شَر، سر سودایِ سحر، حال تو بود...
گفتمش:《ای مه، چه حالی؟》 گفت:《دلتنگ تو ام》
.
.
ZibaMatn.IR