قمر تا با سپاه عقرب و آهن مقابل شد
محرم تیغ بر عالم کشید و کار مشکل شد
کسی در چشم دریاهای دنیا خاک می پاشید
زمین در نینوا تا دست وپا زد علقمه گل شد
شب قدری که در ماه مبارک بود بر نیزه است
سلام ای مطلع الفجری که قرآن بر تو نازل شد
پس از تو با دهان بهت خود تاریخ خواهد گفت
فقط یکبار در ظهر دهم خورشید کامل شد
به قدری مشک خالی زیر بار شرم سنگین بود
که دست آسمان بر گردن سقا حمایل شد
چو اوراد مقدس خط به خط در شروه خوانی ها
جراحات شهیدان نگاهت نقل محفل شد
به خاک افتادگان تنها به ساحل بار می یابند
که پسوند یزیدی داشت حر، چرخید و کامل شد
در اینجا صحبت زندیق و ترسا و مسلمان نیست
فدای دست و بازویی که حلال مسائل شد
ZibaMatn.IR