پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شب قدر است و باید توشه ای گیرم ازین شب هااز این خرمن به قدر وسعت خود خوشه برچینمشب قدر است و باید اشک ریزم تا سحر امشبنباید جانمازم را من از این گوشه برچینمکرم کرده ست ساقی و لبالب کرده آهم رابدستم داده جامی که پراز صهبای حکمت هاستدلم امشب دلت را پهن کن سجاده ی خود باششب برگشت با توبه، شب قرآن و رحمت هاستگرفته آسمان امشب زمین را سخت در آغوشبه قصد توبه و رحمت بگو از صدق دل، یارب...بجز فیض و بجز رحمت دگر چیزی نمی یابید...
شب قدر است و باید توشه ای گیرم ازین شب هااز این خرمن به قدر وسعت خود خوشه بردارمشب قدر است و باید اشک ریزم تا سحر امشبنباید جانمازم را من از این گوشه بردارمکرم کرده ست ساقی و لبالب کرده آهم رابدستم داده جامی که پراز صهبای حکمت هاستدلم امشب دلت را پهن کن سجاده ی خود باششب برگشت با توبه، شب غفران و رحمت هاستاعظم کلیابی بانوی کاشانی...
به حق این شب زیبا به حق هر قسمیخدا کند که برایم همیشگی باشی...
سودای سحر دارد مگر؟روزگاران قصه های تازه تر دارد مگر !با سپیداران حق تیغ و تبر دارد مگر ؟کوچه های شهرک آلوده از رنگ و ریااینهمه آدم نمای کور و کر دارد مگر ؟اشکی از ماتم گرفته برکه های دیده راسینه اهل صفا را نیشتر دارد مگر ؟آسمان و اخترانش دل به نجوا بسته اندماه تابان، از دل حیدر خبر دارد مگر ؟می ترواد پیش پایش نقره های خویش راتا مگر از خاک راهش توشه بر دارد مگربا مناجاتی که دارد زیر لب فرزانه ایکوفه انگاری که آ...
امشب شب قدر است... خلصنا من الهم!یادی کن از من با قنوت هر دعایتدروازه های آسمان وا شد دوبارهقرآن به سر تا صبح بیدارم برایت...ای حاجت معصوم من امشب روا شو!گل داده بغض چشم هایم در هوایت...◾شاعر: سیامک عشقعلی...
میگن که شب قدر،شب بخشش و حلالیت طلبیدنهولی یه نکته رو یادت نرهبخشش خوبه برای آرامش درونیت لازمهاما فرصت و اعتماد دوباره به آدم اشتباهی کاملا غلطهارزشمند بودن وجودت رو فراموش نکن و عاقلانه تصمیم بگیریاسمن معین فر...
ای مه عید روی تو ای شب قدر موی توچون برسم بجوی تو پاک شود پلید من...
امام صادق علیه السلام: کار نیک در شب قدر از کار، در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است....
جان بنوشانیارب! کویر تشنه را باران بنوشانهر خاطری درمانده را درمان بنوشانما ساکنان شهر تردید و یقین رااز پرتو خورشید خود ایمان بنوشانزیر غبار خودپرستی جان سپردیمیک بار دیگر مردگان را جان بنوشانتقدیرمان در دامن مهر تو افتاداین بخت خوابآلوده را سامان بنوشانای شاه بیت دفتر اشعار مستاناین مصرع جا مانده را پایان بنوشان۲۰ رمضان-۱۴۰۱ علی معصومی...
شب قدر آمده ، شیرین دهنان آمده اند می توان بر همه شیرین دهنان عاشق شد...
در شب قدر نشستم که تو پیدا بشویباعث شادی من در شب احیا بشویتا سحر زمزمه کردم همه جا نام تو راتا انیس دل طوفان زدهٔ ما بشویدل من آینه شد عکس تو افتاد در آنپاک شد سینهٔ من تا که در آن جا بشویلیلة القدر منی ناب ترین سوره عشقمطلع الفجر بخوانم که تو معنا بشویترسم این است به فردا نرسد عمر عزیزمگر ای عشق بیایی و مسیحا بشویآسمان غرق "فرشته"ست شب قدر ببینتا "جهانگیر" ترین عاشق دنیا بشویفرشته جهانگیر...
شب، شب قدر است دانیم اندر این شب، بیشترقدرِ قدر و قدر نعمت ها و قدرِ یکدگر...
قمر تا با سپاه عقرب و آهن مقابل شدمحرم تیغ بر عالم کشید و کار مشکل شدکسی در چشم دریاهای دنیا خاک می پاشیدزمین در نینوا تا دست وپا زد علقمه گل شدشب قدری که در ماه مبارک بود بر نیزه استسلام ای مطلع الفجری که قرآن بر تو نازل شدپس از تو با دهان بهت خود تاریخ خواهد گفتفقط یکبار در ظهر دهم خورشید کامل شدبه قدری مشک خالی زیر بار شرم سنگین بودکه دست آسمان بر گردن سقا حمایل شدچو اوراد مقدس خط به خط در شروه خوانی هاجراحات ش...
گرفتم روی سر قرآن طلب کردم وصالش راشب قدر است و دلتنگم خداوندا تو یاری کن...
شبِ قدرست و شبهایِ چنین بیدار خوش باشد...
کن عنایت بار اِلها سائل این خانه رااین منم در میزنم بگشا در کاشانه راآمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنالیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا...
خدایا شبِ قدر است ...آسمان را به فرشته هایت بسپار ،به زمین بیا ...کمی کنارِ دلم بنشین ،برایت حرف دارم ...حرف هایی که جز تو نمی شود به کسی گفت ...بیا و این شبِ قدر ،به حرمتِ جوشن کبیرت ،و به حرمتِ حقانیتِ قرآنت ؛حواست را به من بده ... !می خواهم بگویم ،،،گوش می کنی ؟!خدا جانم ؛دوستانی دارم که حالشان خوب نیست ،حرف ها و مشکلاتی دارند ؛که گوشه ی دلشان سنگینی می کند ،،،آرزوهایی دارند که از شدتِ نرسیدن ،از آن ها دست کشی...
امشب بگو که ای خدا شرمندتم شرمندتموا کن به روی من درو؛ من هر چی باشم بندتمیا ربنا یا ربنا…من چی بگم وقتی خودت، داری میبینی حالموامشب بیا و پاره کن؛ پرونده ی اعمالمو!گریه دوای دردمه! از من نگیر این مرهمو…خیلی خجالت میکشم؛ از بس شکستم توبموگفتی بیا من اومدم؛ دیدی چطور زانو زدم؟با صد امید و آرزو؛ خونت رو امشب در زدمیا ربنا یا ربنا… اغفر لنا اغفر لنا.....
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبیآن شب قدر که این تازه براتم دادند...
رمضان ماه پرفیض قرآن تمام می شودو شب قدر آغاز نزول قرآن روشنایی راهمان گشتهو عیدش وامدار عشقی خدایی است...
الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم....
امشب …از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد …امشب چشمانم را با آب توبه می شویمو کلام قرآن در دهانم می ریزمتا خواب چشمانم را نیازآرد …...
شب قدر شبی است که باید شکواییه هجران را درنوردید و به امید وصل و دیدار، بیدار نشست و از جام طهور «سلام» تا مطلع «فجر» سرمست بود....
شب قدر، طلایه دار فلاح و رستگاری عارفان عاشق و عاشقان بیدل در بین شبهای سال است....
شب قدر، حاوی نهر نوری است که در زلال پر برکت آن جان مؤمنان از گناه تطهیر می شود....
شب قدر، فصل نزول انوار رحمانی بر بوستان جانهای روحانی است....
شب قدر، آبستن سپیده فلاح و رستگاری انسانهای دل سپرده به مهر مهربانترین مهربانان است....
شب قدر، شب حضور روح و ملایک در محضر امام زمان (عج) است....
شب قدر، شبی است که در عرصه آن انسان، ره صد ساله را یک شبه طی می کند....
امشب تمام آینه ها را صدا کنید گاه اجابت است رو به سوی خداکنید ای دوستان آبرودار در نزد حق درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید...
تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی، سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد....
شب قدر، لاله ای شکفته در کویر شب های عادی سال است....
شب قدر، آوای ایمان را در گوش جان انسان ها ترنم می کند....
شب قدر، بزرگ ترین میدان گاه سبقت گرفتن اولاد آدم در خیرات است....
شب قدر، بهترین گاه آرایش صحیفه دل مؤمنان به زیور ذکر خداست....
شب قدر، بهترین منزلگاه نیایش گران سرسپرده به مهر حق است....
شبی است که «لیلة البراتش» خوانند: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند...
شبی که در آن خطاب می آید: کجایند جوانمردان شب خیز که در آرزوی دیدار، بی خواب و بی آرام بوده اند و در راه عشق شربت بلا نوشیده اند، تا خستگی ایشان را مرهم گذاریم و اندر این شب قدر ایشان را با قدر و منزلت گردانیم؛ که امشب، شب نوازش بندگان است و وقت توبه گنهکاران....
شب قدر، شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها....
شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندی های عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید....