از خانه ی غم پرور دل گاه گذر کن
مهمان غم انگیز مرا دست به سر کن
شومینه ی قلبم شده خاموش و دگر سرد
آتش بزن این قلب مرا زیر و زبر کن
در قوری دل جوش زند شوق وصالت
با آمدنت کام مرا غرق شکر کن
از جاده ی سرد غزلم بگذر و آن گاه
احوال مرا بین خطوطش تو نظر کن
به قاصدک عشق سپردم که بگوید
ای عشق به این کلبه ی متروکه سفر کن
ZibaMatn.IR