100 متن کوتاه رضا حدادیان ۱۴۰۳ جدید 2025
متن های کوتاه درباره رضا حدادیان
100 متن کوتاه رضا حدادیان ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن رضا حدادیان برای اینستاگرام و بیو واتساپ
از تشنگی میمیرم و در ساغر شعرم
هرگز شرابِ تلخ مردافکن نمی ماند
رضا حدادیان
آتش گرفتم بی تو و پروا نکردم
پروانگی کردم ولی پَر وا نکردم
رضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰
دست افشان، موج های مست می رقصند وهیچ
کشتی بی بادبانت را نمی بیند کسی
رضا حدادیان
کنار پنجره ی شب نشسته ای بی تاب
صبور باش !سحر اتفاق می افتد
رضا حدادیان
بهار دست تکان داد ودور شد از من
هوا ،هوای زمستان شده ست بعداز تو
رضا حدادیان
خنجر اگر در آستینِ دوستان باشد
دور و بر تو هیچ، جز دشمن نمی ماند
رضا حدادیان
باغ
بی هیچ ترسی
باد رابه آغوش کشید
به پشت گرمی ریشه هایش.
رضا حدادیان
۱۴۰۲/۲/۲۹
ابر
سر می کشد دریا را
اما
قطره ای نم پس نمی دهد
به کویر.
رضاحدادیان
شعرکوتاه
۱۴۰۲/۳/۲۲
عروس آینه مانند بیست سالگی ام
دوباره هدیه به من چهره ی جوان بدهد
رضا حدادیان
موج ،بی تابانه سر بر صخره می کوبد،ولی
صخره، با بیتابی دریا مدارا می کند
رضاحدادیان
ایستاده بر نوک پا
تا نزدیکتر شود به خورشید
کوه.
رضاحدادیان
شعرکوتاه
نخواهد ماند
ردّپایی از تو
بیابان
قلمرو بادهاست.
رضاحدادیان
شعرکوتاه
دلخسته کاج پُرکلاغِ باغم و هیچ
بر شاخه های من به غیراز بار غم نیست
رضاحدادیان
از بس که شانه کرده دلم گیسوی تورا
من باز کردن گره ها را بلد شدم.
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۷
در استکانِ غنچه، عروسِ خیالِ من
چایی برای حضرتِ مهمان گذاشته ست
رضاحدادیان۱۴۰۳/۹/۷
وقتی تو باشی تکیه گاهم،مِثلِ فرهاد
از ریشه خواهم کند کوه بیستون را.
رضاحدادیان۱۴۰۳/۸/۸
شاید که بوی پیرهنت را شنیده است
باد این چنین که سربه بیابان گذاشته ست
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۹/۷
تویی که لحظه به لحظه دلت تَرک خورده ست!
سکوتِ خونینت را ، اَنار می فهمد
رضا حدادیان
عُبورِ گمشده ی جاده های مِه زده را
نگاهِ پنجره ی انتظار می فهمد
رضا حدادیان
اگر چه باغِ تو غرقِ اَنار خواهد شد
ولی به خونِ جگر اتفاق می افتد.
رضاحدادیان
مباش چشم به راهِ خزان و باور کن
تو را شکوفه شکوفه بهار می فهمد
رضا حدادیان
ماه خوابیده ست،امّا چشم اَبرآلودِ من
پشتِ پلکِ پنجره،بیدار باقی مانده است
رضاحدادیان
وَ سطر آخر است وسایه ای بر خاک می ریزد-
-که تندیسی تَرَک خورده ست،می دانی؟..نمی دانی
نمی دانی
رضاحدادیان
درخت باش و بمان روی ریشه های خودت!
قبول کن که ثَمر اتفاق می افتد!
رضا حدادیان