ای دوست بیا کمک که مهمان دارم
درسینه ی خود هوای طوفان دارم
وقتی به سراغ دل من می آیی
آرام که موسیقی باران دارم
***
از خاطره ی من و تو، ما می ماند
عطر نفست همیشه جا می ماند
با این دل دیوانه وفاداری کن
آخر به خدا قسم وفا می ماند
***
بد نیست سرت گرم تعقل باشد
این گوشه و آن گوشه پر از گل باشد
دستان مرا بگیر در دستانت
تا بین زمین و آسمان پل باشد
***
وقتی که تو آمدی سحر می خندید
در دامن شب صبح ظفر می خندید
میلاد سپیده بود و آواز پگاه
خورشید به شیوه ای دگر می خندید
سپیده اسدی «مهربان»
ZibaMatn.IR