متن سپیده اسدی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سپیده اسدی
شبا همیشه چشم به راهِ عشقم
اونم فقط دیدنِ ماهِ عشقم
بیا که شب شمیم شورعشقه
پُرشده از ماهی که نور عشقه
بیا کمی کنارِ هم بشینیم
باهم دیگه بازم ماهو ببنیم
آخ که دلم شبا چه بی قراره
مهمونِ ماهه و چندتا ستاره
بیا ببین اَبرُ چه بازیگوشه
لباسی...
ماه را لمس میکنم
و به صورتم میپاشم
سرمه ای ازچشم های سیاهت
را برچشمهایم میکِشَم
باگلوبندی از ستاره و پولکی برگوشهایم
به خوابت سرزده می آیم
سری به رویاهایت میزنم
میگردم ومیگردم تاخودرا
در آن ها ببینم؛
هرطرف را که می نگرم
سراب است
برمیگردم و در صفحه ی...
سپیده اسدی باتخلصمهربان
عشق چشمان تورا در من مسخر می کند
آنچنان که بیت هایم را منور می کند
آنچنان که حال من خوب است اما بیش از این
حال خوبم را هزاران بار بهتر می کند
طعم لبهایت جهنم دارد اما با بهشت
مست و بی پروا مرا یک...
دل شوق وصال کوی دلبر میزد
بر قامت خود عطر معطر میزد
تا گنبد و گلدسته و تا صحن رضا
پیوسته کبوترانه پرپر می زد
سپیده اسدی
☆رباعی☆
دلبسته چنان کبوتران پر میزد
بر قامتِ خود عطرِ معطر میزد
تا گنبد و گلدسته،رضا بود رضا
با شوق وصال حلقه بر در میزد
سپیده اسدی باتخلص مهربان
کوچه را درگیر زیبایی باران می کنی
بانگاهی بید مجنون را پریشان می کنی
مثل شبنم می نشینی روی پلک بی پناه
در پی عطر توام هر صبحدم با اشک وآه
شبیه غروبی که صحرا گرفته
دل از عشق ناب تو زیبا گرفته
من آن مهربان وصبورم که قلبم
به وصلِ تو ، دستِ تمنّا گرفته
غروبی که غم ها نشسته به بامم
ندیدی که بی تو چه تنها گرفته
نبودی نبودی ببینی که بی تو
فقط اشک و خون دامنم...
ای کاش به رویای تو بر می گشتم
چون رود ،به دریای تو بر می گشتم
ای کاش که از پنجره ها بی پرده
باران ، به تماشای تو بر می گشتم
سپیده اسدی باتخلص مهربان
دل باخته ی قمار چشمت هستم
هر روز و شبم خمار چشمت هستم
هرچند به چشمانِ تو هیچم،اما
دلداده ی بیشمار چشمت هستم
سپیده اسدی باتخلص مهربان
مانندِ کویر هستم و بارانم باش
مانندِ پرنده ها غزلخوانم باش
چون پرتو خورشید ،مرا روشن کن
دل گرمیِ آفتاب گردانم باش
سپیده اسدی با تخلص مهربان
عاشق فصل بهار وگل وسرو وچمنم
شاعرم شاعر باران ونسیم سحری
عطر گلزار وپراکنده به هر رهگذرم
دل ودین باخته ی دلبر شیرین شکری
حس پاییزی من عشق بود همراهش
عشق شرح دگری بهر تو و من دارد
وهزاران غم واندوه است اندر راهش
عاشقی شور وشری خاص به دامن...
موج موهایت شبیه شعرزیبامیشود
خوب میدانم دلم یک روز دریامیشود
آرزوکردم توراچون رودهرجایی که شد
درمسیرقلب من یک روز پیدامیشود
دردهایم گرچه بسیارند امالحظه ای
باطلوع چشم های تومداوامیشود
روبروی چهره ات درآینه زل میزنم
تاکه دل ازعشق تو بی تاب وشیدامیشود
مهربانی کن به این دل،که هزاران سال را...
دوری ز ادب که سربلندت نکند
از طینتِ پاک، بهرمند ت نکند
از آتشِ کینه و حَسد دوری کن
هشدار که آتشی سپندَ ت نکند
هم قصه و هم فَسانه مادر میگفت
هم از غمِ این زمانه مادر میگفت
در کودکی ام برای خوابی شیرین
لالا ئیِ عاشقانه مادر میگفت
از عطرِ تو بوی گل و عنبر دارم
مهرت به دل و یادِ تو در سر دارم
ای همسفرِ کلبه ی رویاهایم
از برکتِ تو بهشتِ دلبر دارم
ماه را لمس میکنم
و به صورتم میپاشم
سرمه ای ازچشم های سیاهش را برچشمهایم میکِشَم
باگلوبندی از ستاره و پولکی برگوشهایم
به خوابت سرزده می آیم
سری به رویاهایت میزنم
میگردم ومیگردم
تاخودرا در آن ها ببینم؛
هرطرف را که می نگرم سراب است
برمیگردم
و در صفحه ی...
ای عشق،تو رویای محالم شده ای
یک دلخوشیِ رو به زَوالم شده ای
میبینمت هر روز، ولی میدانم
چون عکس، فقط قابِ خیالم شده ای
سپیده اسدی
مهربان
امشب مرا بایک نظر دیدی
با سینه ریزی از ستاره✨
با هدیه ای از جانبِ ماه🌜
هرچند چشمانت به من بود؛اما تو زیور را ندیدی⭐
انگار احساسِ مرا از یاد بُردی
من قسمتی از خاطرت بودم
جا مانده در فصلِ گذشته🍂
حالا تورا امشب دیدم،اما تو عشقم را ندیدی💔؛یک صاعقه...
موسیقی باران
ای دوست بیا کمک که مهمان دارم
درسینه ی خود هوای طوفان دارم
وقتی به سراغ دل من می آیی
آرام که موسیقی باران دارم
سپیده اسدی
مهربان
چون فصلِ زمستانی و ذوقت کورَست
گرما به تنِ تو وصله ی ناجورَ ست
در حالِ عبورم و مرورت کردم
دیدم که دلت همیشه از من دورَ ست
باهم
باتو آسمانم آبی ست
روزها
ثانیه ها
سقف آرزوهایم آبی ست.
خاطره ات که شادشود:
میتوان از مرز تلخی ها گذشت؛
عطراقاقی راچید، بال گشودوبه زمانه دلخوش کرد.
می آیی؛
با نگاهی که پر از شیطنت آهوهاست ،
با نگاهی که به تو ایمان دارد
نوروسپیده همه جا جاری...
حالا که دلت غرق تمنا شده است
یا میلِ دلت دیدنِ گلها شده است
بر دیدنِ من بیا،تورا می خوانم
گلخانه ی دل برتو مهیا شده است