چیزی به او گفتم؛
خندید و بین خنده هایش گفت: «دیوونه!» .
و باز خندید.
می خواستم بگویم
خب مگر می شود فرد عاقل صدای خنده های تو را بشنود
و از سر ذوق دیوانه نشود؟
ولی سکوت کردم..
دیوانگی را ترجیح دادم به قطع کردن ریتم خنده های شیرینش؛
و من دیوانه شدم، دیوانه ی او.
ZibaMatn.IR