به سرم زده بود از همه چیز بگذر...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن زهرا بخشعلی پور
- به سرم زده بود از همه چیز بگذر...
امتیاز دهید
4.7 امتیاز از 3 رای
به سرم زده بود از همه چیز بگذرم. ...
تمام روزهای گذشته...
و عشقی ...
که در خفا نثارش کرده بودم را فراموش کنم.... یک نگاه به پشت سرم انداختم ...
و فقط او را دیدم....
یک نگاه به جلو انداختم ...
و کسی شبیه او را پیدا نکردم....
دوست داشتم همانجا در نیمه های راه بنشینم ...
و به حالِ خودم ...
که بین همه چیز و هیچ چیز مانده، گریه کنم....
«هیچ چیز» همین بود...
غم انگیز ترین حالت!
در بیان این که نمی توانی هم، ناتوان باشی...
و «همه چیز» بستگی به او داشت....
اگر می ماند من هم بودم...
اگر نمی ماند هم باز من بودم....
چون در نیمه های راه، روبه «گذشته ام» نشستم...
ZibaMatn.IR
متن های مرتبط با زهرا بخشعلی پور