دم دمایِ گذر از خزان است!
و من نمیدانم پنجره ی رنگارنگِ پاییزی دیگر، به رویم گشوده می شود؟!
نمیدانم دیدن آن دریچه ی زرد و نارنجی برایم خیال می شود یا اتفاق!
نمیدانم اما میدانم!!!!
میدانم گر باشم و گر نباشم
پاییز ها می آیند و می روند و قلب ها یا عاشق تر می شوند
و یا تَرَکِشان عمیق تر می شود!
میدانم که چه من باشم و چه تو، دنیا می چرخد و رنگ عوض میکند!
و چه خوش با بودنمان، رنگین تر کنیم زمین را
و چه خوش تر با نبودنمان، خاطرمان را یاد کنند
و روزگار رنگین تر شود، از روزی که شاید بودیم....
ZibaMatn.IR