من اطمینان دارم که اخرش خوب است ؛قرار است سفیدی از دل ظلمت ها پدیدار شود، و روزی در نهایت سر خوشی به حال این روز هایمان بخندیم.
حال این روز هایمان خوب نیست ؛اما چه می شود کرد . دنیاست دیگر ، گاهی عشقش می کشد یک جا بنشیند ، دست هایش را بر زیر چانه بزند، و تمامی ساز های ناکوکش را همانجا بنوازد . بیخیال، باز هم می گوییم: چون می گذرد غمی نیست ؛ ما که عادت داریم و به همین عادت هاست که در دل این طوفان باز هم زنده ایم.
نمی توان جلوی ساز های ناکوک زمانه را گرفت؛ اما می توان مسیر درست را ادامه داد و نگران هیچ چیز نبود . می توان انعطاف پذیر بود و با هر ضربه حالت بهتری گرفت . من امید دارم به روز های نیامده و آینده پیش رو ؛ تا بوده همین بوده ؛ نباید دلسرد و ناامید شد ، نباید جا زد و کنار کشید ؛ قطعا ما قوی تر از مشکلات و ضربه ها هستیم.
باید دست روی زانو ها گذاشته و تا صاحل مقصد بتازیم ؛ من برای عبور منتظرنمی نشینم تا تمام آب های جهان ، خشک شود دل را به دریا میزنم و شنا می کنم؛ و برای پرواز در انتظار نظریه کسی نمی مانم. درهر حال هرچه بالاتر بروی و به قله نزدیکتر شوی، باد و طوفان و زمین و زمانه سخت تر می گیرد اما نباید تسلیم شد.
باید برای هدف ها تلاش کرد، باید قوی بود ، باید از بدترین و سخت ترین ضربه هاهم پله ساخت و روز به روز بالاتر رفت.
ZibaMatn.IR