هرچی بیشتر دنبال معنی زندگی بگردی، بیشتر جا میمونی از زندگی کردن.
هرچی بیشتر دنبال کلمه بگردی برای حرفای عاشقانه زدن، بیشتر فاصله میگیری از عشق واقعی.
مثل وقتی میری کنسرت و اگر همش در حال فیلم گرفتن باشی، هیچی از خود کنسرت نمیفهمی.
یا مثل روز عروسی که باید یه فیلم سینمایی بازی کنی و حواست باشه برنامه ها خوب پیش بره و مهمونا رو تحویل بگیری و تهش یادت میره امروز روز رسیدنت به عشقته و باید خوشحال ترین باشی.
همه موجودات دنیا داشتن راحت و خوشحال زندگیشونو میکردن تا اینکه آدمیزاد به کلمه دسترسی پیدا کرد و راهش از بقیه دنیا جدا شد و این بیراهه رو پیش گرفت که الان ما رو رسونده به ناکجاآباد و پریشون و مضطرب مث بچه ای که تو بازار گم شده دور خودمون می چرخیم.
زندگی درمورد کلمه ها نیست . عشق برای توصیف کردن نیست. لحظه ها برای ثبت کردن نیست.
اگر یاد بگیریم مثل رود جریان داشته باشیم و با رقص و آواز مسیرمونو بریم جلو، به آرامش دریاام میرسیم.
باید یاد بگیریم کمتر فکر کنیم و بذاریم قلبمون راهو نشونمون بده.
ZibaMatn.IR