هرگز دوست ندارم فرزند دختری داشته باشم
دختر ها همیشه محکوم بوده اند
محکوم به زندانی به نام زندگی !
حرف هایشان لبخندشان بغض هایشان
اشک هایشان درد دارند
مردم حتی در برابر سکوت دختران هم
حرف هایی برای گفتن دارند
هرگز دوست ندارم فرزندم دختر باشد
تا مجبور باشد چشم دلش را ببند
که مبادا عاشق شود و دست یار را بگیرد
و بجای عشق حسرت را به دل داشته باشد
دختر ها حق عاشقی ندارند
تنها نام زندگی را بر دوششان به یدک میکشند
زندگی خودشان نیست
دیگران میبرند میدوزند و به اجبار
لباس گشاد و نخ نمایی به تنشان میکنند
و دخترها تنها محکوم اند
به تماشای آرزوهای مرده شان
و به مردی که عشق نامیده میشود
اما حسرت خوانده میشود
هیس اینجا دختر ها فریاد نمیزنند..!!!
ZibaMatn.IR