در آغوشش کشید..
درد و دل کرد..
حرف هایش ک تمام شد..
گلویش از بغض درد گرفته بود..
و چشمانش لبریز از اشک..
ب چشمان آسمان شبِ عروسکش نگاه کرد..
اشتباه میدید یا ن را نمیدانست..
ولی انگار..
عروسک هم چشمانش لبریز از اشک شده بود..:)
ZibaMatn.IR
عکس نوشته آرامش نوشت در آغوشش کشید درد و دل کرد...