من تو را درگوشه ی خیالم پنهان کرده ام میدانی ترس وجودم را فرا می گیرد که نکند روزی برسد که همچو خودت خیالت را هم از من بگیرند من تو را در ذهنم در قلبم آرام و بیصدا دوستت دارم هر روز تو را در قلبم مرور می کنم خنده دار است ولی باور کن دست هایت را میگیرم با تو حرف میزنم شب ها با نوازش انگشتان تو می خوابم صبح چشم در چشم تو بیدار میشوم با تو بر سر میزی که گل نرگس دارد چای مینوشم و من با تو به دورترین نقطه امن دنیا بدون هیچ دغدغه ای سفر می کنم عزیز دلم بگذار دیگران فقط جسمت را داشته باشند تو با تمام وجود هر لحظه برای منی
ZibaMatn.IR