
محسن طهرانی
دلنوشته های محسن طهرانی
“تُ؛ آرامش و بیقراری من هر دو باهمی…
تو پر خسارت ترین تصادف
بی کروکیِ بین من و خودم بودی
اگه مال من بودی،
با هم خوشحال ترین آدمایشهر بودیم…
با کسی که می خزد
از پروازت نگو...
درد وقتی درسشو بهت داد
رهات می کنه
میگن که آدمهای خوب
انگار خدا موقع خلقت خاکشون رو از بهشت برداشته
سکوتشان هم پر از حرفِ
پر از مرهم به هر زخم....
اونقدر خوبن که همیشه یادشون به ادم یه حس خوب میده حتی اگه که از این جور آدما فاصله داشته باشی....
مثل تُ
چای ام سرد می شود در کنار کسی که دوستش دارم؛ ولی هیچکس نمی داند
که این داغ ترین چای دنیاست!
می توان زیبا زیست
می توان زیبا دید
بلکه شاید دل ما را غم او بود که چنین عاشق کرد؛
نه غم دوران ها،...
که دل ما را بِفِسُرد و به کهی باطل کرد
یک تنهائی ی دشوار !…
راز دل عروسک هاست
در سکوت فقط نگاه می کنند
گاهی چقدر شبیه اینها بودیم!
روزها خیلی زود میان و خیلی زودتر میرن
ولی یه چیزایی هیچ وقت
نه میٰاد
نه میره
اینجاست که چون میگذرد غمی نیست
چیزی جز یک حرف نیست!
چه فرقی می کند چه ساعت از شبانه روز است
آن هنگام که به دیدنم می آیی
جهان هم مانند من به سکوت
می ایستد؛
خوشبختی در آن است که لحظه را دریابیم
می دانی همانند یک آینه است
سکوت جهانم!؟
من و او
او و تو
نگاه در نگاه...
نفس می کشم
بوی بهار می آید
حتی بین دو خط آهنی که در هیچ ایستگاهی هرگز بهم نمیرسند
بوی بهار می آید
در قلب من اما...!
پائیز نفس می کشد هنوز...
جایی زندگی کن که زندگی هست
در چشمان کسی که تُ را میبینید ...
بر روی نیمکتی سبز در سینه ای...
در باوری از جنس امید...
در فهمی که تو را می فهمد...
زندگی خالی نیست،ورق بزن
رقص بهار رو
لذت نابِ تابستان رو
عاشقانه های پاییز رو
و
امیدِ...
به خواب رفته بودم
آنچنان عمیق
که گویی زمان تعطیل گشته،
ولی اکنون
میان زمستانم بهاری دارم،
که تیزی گرمای قلبش
حتی قلب یخ زده ی زمین را می شکافد
بهار زمستانم قطره ای از آب بود
که دانه عشق
در قلبم را شکافت؛
روئید
بیدار شد
این زنگار سکون...
در کنارت مینشینم
بودنت شبیه طعم تمام ابدیت است
نفسهایم طعم نارنج تو را می دهد
ماه و خورشید
تا بحال به این زیبایی نبوده است
قدم زدن زیر درختان کاج را دوست دارم توی هر فصلی که باشی انگار دارن بهت لبخند میزنن و طراوت رو بهت هدیه میدن نه گلی داره و نه شکوفه ای ولی هدیه اش بهت با اون برگ های سوزنیش چیزی جز سبز بودن نیست، حکایت بعضی از آدمای زندگیمونه...
بدهکار خودتون نباشید،هیچوقت و هیچوقت
دنیا خیلی کوتاهتر از اون چیزی هست که ما بخوایم
غم رو بنویسم تو عمق وجودمون... غم که نوشتن نداره!
نفوذ می کنه توی استخوان هات جاسوس میشه در قلبت و آروم آروم از چشم هات میریزه بیرون
اشک
اشک
پشتِ اشک
پشت پلک
پشت...
تا بحال شده تا صبح بیدار بمونید و لیست بلند بالایی از آرزوهاتون رو بنویسید ؟!
حتما میدانید کدام شبها را میگویم
آن شبهایی که آنقدر هیجان زده هستی که... که نمی توانی مغز راخاموش کنی و بخواب بروی؛
و دستِ آخر ؛کارِ سخت ،تعهدِ کور ،مجبور کردنِ خود و...
کمی کنارم بمان
با من باش
با سلامِ سبزِ مهربانت
صدایم کن، “صدای تو خوب است”
یک تماس در روز کافی است
تا باور کنم
دوستم داری، به یادم هستی
تو می دانی
گفتن « دوستت دارم »
برای من
آرامشی طوفانی است!؟
که در شرم و عرق گم می...
نقطه لذت زندگی باید اونو پیدا کرد
.
.
شاد باشید نه!!!!!!
همیشه روی نقطه لذت زندگیتون باشید.