دنیایی جا می شود در انحنای عینکت
نازنین عینکی! دنیا فدای عینکت
تا که بیرون میروی از خانه، در شهر شلوغ
رنگ هایی تازه گردد با جلای عینکت
بی محابا دایما در بین موهایت خوش است
خوش به حال زندگیه دسته های عینکت
پشت خؤشبختی دویدم غافل از اینکه مدام
پخش می شد بخت خوش از سینمای عینکت
حسرت بوسیدن چشم تو را خون می خورم
کاش می شد مرا یک لحظه جای عینکت
ZibaMatn.IR