شب بود و شمع بود ومن بودم و غم شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم چون شمع نشستم که بسوزم سر راهت چون اشک چکیدم که ببینم رخ ماهت بیا بیا که سوختم همیشه به راه تو بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو ارس آرامی
عکس نوشته شب بود و شمع بود ومن بودم و غم...
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.