زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

هر چند می تکانمش از دل نمی رود
از چشم می نهانمش از دل نمی رود

در باغ خاطرات حیاتم نشسته است
از شاخه می پرانمش از دل نمی رود

با کوپه های تلخ قطار سرشک خویش
از دیده می چکانمش از دل نمی رود

او باز هم بهارترین می شود و باز
من باز می خزانمش از دل نمی رود

زهری که مرگ را به تنم قند می کند
هر لحظه می چشانمش از دل نمی رود

تصویر می شود به ورقپاره های عمر
هر روز می درانمش از دل نمی رود

او رفته است و مانده به زندان خاطرات
بیهوده می رهانمش از دل نمی رود

ارس آرامی
ZibaMatn.IR

Maryam ارسال شده توسط
Maryam


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن