تو مانندِ ایده ۍ شعرۍ ناب برای شاعرۍ؛
مانند تڪه ای نان برای گرسنہ . . .
مانند قطراتِ بارانِ برای ڪویرِ تشنه؛
مانند شیرِ مادر برای نوزاد!
و من به اندازه ۍ تمام این ها بہ تو نیازمندم! از تبِ بۍ تو ماندن میسوزم و خاڪستر عشقم تمامِ جهان را آباد میڪند . . .
تو براۍ من مانندِ قلب براۍ انسان هستۍ! حیاتۍ ترین عضوِ زندگۍ ام! =)
دیالوگ رمان : نفس هایت برای من
نویسنده : نگار عارف
ZibaMatn.IR