فروید ما را به درون دوزخ دانتهای نیروهای دیوآسا برد و با مشاهدات تجربی فراوانی که به ما عرضه کرد، نشان داد امیال دیوآسا تا چه حد جدیاند و چطور ناهنجاری فکری، رواننژندی، روانپریشی و جنون، حاصل انحراف این نیروهاست. فروید نوشت:کسی که به اندازهی من اهریمنیترین دیوهای نیمهاهلی ساکن در سینهی آدمیزاد را احضار کرده و فراخوانده باشد و در پی دست و پنجه نرم کردن با آن ها برآمده باشد، نمیتواند انتظار داشته باشد از این ستیز صدمه نبیند و جان سالم به در ببرد. ... در روان درمانی، تن دادن به وسوسهگریز از دیوآسایی؛ تنها به دلیل خطرناک بودن آن، کارساز نیست. درمان مشکلات روان شناختی از این طریق، به سازگاری بیخاصیتی منجر میشود. در این حالت، درمان افراد، جادهی سلطنتیایست که به دلزدگی و ملال ختم میشود. تعجبی ندارد که بیماران، روان نژندی و روانپریشی را به هنجاربودن ترجیح میدهند زیرا در این هستی به کژراهه رفته، دست کم نیرو و سرزندگی سراغ کردهاند.
ZibaMatn.IR